باز صداتو میشنوم آروم
میام من سمت اتاقت
تو نیستی همش خیاله
تو نیستی توی اتاقت
من
یه گوشه تنها میشینم به جات عکساتو میبینم
تو نیستی
با مهربونی
بپرسی چطوره حالت
یه شب نیست که هر شب
من دلم واست تنگ میشه
میمونم به پات با این که میدونم تهش بد میشه
یه دفعه چیشد که بهم ریخته همه چی بین ما
ما از هم دوریم من مث خورشیدم تو عین ماه
تو مث روزی من مث شب ما این همه دوریم
تو دلت با من اگه نیست باشه نگو مجبوری